تدبیر. صلاح اندیشی: سکندر جهاندیدگان را بخواند در این چاره جویی بسی قصه راند. نظامی. ، حیله گری. فسونگری. فریبکاری: فسونگر در حدیث چاره جویی فسونی به ندید از راستگویی. نظامی
تدبیر. صلاح اندیشی: سکندر جهاندیدگان را بخواند در این چاره جویی بسی قصه راند. نظامی. ، حیله گری. فسونگری. فریبکاری: فسونگر در حدیث چاره جویی فسونی به ندید از راستگویی. نظامی
کناره جوی. کناره جوینده. گوشه گیر. که دوری گزیند: دل را به کنار جوی بردیم وز یار کناره جوی شستیم. خاقانی. بامی به کنار جوی می باید بود وز غصه کناره جوی می باید بود. حافظ
کناره جوی. کناره جوینده. گوشه گیر. که دوری گزیند: دل را به کنار جوی بردیم وز یار کناره جوی شستیم. خاقانی. بامی به کنار جوی می باید بود وز غصه کناره جوی می باید بود. حافظ